عکاسی روایی | روایتگری در عکاسی پرتره
- ۱۰ مرداد ۱۴۰۲
- 0 دیدگاه
روایتگری در عکاسی پرتره چیست؟
اگر احساس میکنید پرتره عکاسی شده شما به قدرِ کافی شگفت انگیز نیست و یا مخاطب عکس شما، شعفتان در لحظه ثبت تصویر را حس نمی کند، شاید از روایتگری در عکاسی پرتره اطلاعاتی ندارید. قطعا تصویر شما چیزی کم دارد. این کمبود در جایی است که عکس شما باید روایتگر داستانی باشد، نه اینکه تنها بیانگر یک موقعیت. نمایش صرف اتفاقی که افتاده است، عکاسی پرتره نیست، این نوع عکاسی مختص به عکاسان خبری است. این عکسهای بی روایت برای علاقهمندان عکاسی و عکاسان پرتره ، تنها تعدادی عکس بی رمق و خسته کننده هستند.
در دنیایی که مخاطبان شما به صورت لحظه ای زیر بمباران تصویر هستند؛ ما به عکسی فراتر از یک تصویر مستند محض، از سوژه نیاز داریم. مخاطبان شما به جای یک تصویر مستند به دنبال حس کردن تجربه عکاسی شما هستند. آنها از شما یک داستان میخواهند. پرتره شما باید راوی داستان سوژه باشد.
گام اول روایتگری در عکاسی پرتره:
یادبگیریم به سوژه گوش دهیم.
اول از همه بدانیم یک پرتره خوب گرفته نمیشود! یک پرتره خوب از طرف مخاطب به ما اعطا میشود. به جرات به شما میگویم که بسیاری از پرتره هایی که من گرفتم؛ حاصل یک همکاری با سوژه بوده است، نه یک عکس گرفته شده در خفا. این پرتره ها، نتیجه و خروجی یک همکاری میان دو انسان بوده است.
یک نفر در جلوی لنز و یک نفر در پشت آن.
قبل از اینکه به شما بگوییم چگونه بر ترس برقراری ارتباط و نزدیک شدن به غریبههایی که قرار است در نقش سوژه پرتره شما باشند، غلبه کنید. ( که در گام دوم کاملا به شما میگویم چگونه ) در این گام به شما خواهم گفت همکاری و آگاهی سوژه ( که من از بکار بردن این کلمه در رابطه با آن متنفرم! ) در گرفتن پرتره چه مزایایی برای تصویر نهایی شما خواهد داشت.
همکاری و آگاهی سوژه در روند عکاسی پرتره قطعا موجب نوردهی و قاب بندی بهتر شده و همچنین در سایر اِلمان های مورد نظر شما در ثبت تصویر به یاریتان میآید. در کنار این امر بدیهی، گفتگو با سوژه، شما را از داستان پشت چهرهاش آگاه میکند؛ داستانی که در انتها به شما کمک میکند تا پرتره ای روایتگر از این سوژه به ثبت برسانید.
قطعا گفتگو با سوژه، پرتره ای داستانگو برای شما به ارمغان خواهد آورد. پرتره ای که ورای ظواهر سوژه، راوی داستانی از او است.
گام دوم روایتگری در عکاسی پرتره:
فائق آمدن بر ترس نزدیکی به غریبه ها
برای بسیاری از علاقهمندان به عکاسی، نزدیک شدن به یک سوژه غریبه، پیچیده ترین و سخت ترین گام برای رسیدن به یک پرتره است.
دلایل زیادی برای این ترس وجود دارد اما، دو مورد بیش از باقی تکرار میشود :
✓ ترس از آسیب دیدن یا آسیب زدن به احساسات یا حریم خصوصی افراد.
✓ حس خجالت و ذهنیت اشتباهی که خود عکاس برای نزدیک شدن به غریبه ها دارد.
در نتیجه عکاس در این شرایط تنها با دو گزینه مواجه است :
✓ گرفتن عکس از دور دست و بدون آگاهی سوژه
✓ صرف نظر کردن از عکاسی سوژه
سالها است از شاگردانم می شنوم که، برای مدت ها پس از آغاز عکاسی ، آنها خود را با این استدلال که عکاسی لند اسکیپ و طبیعت را به عکاسی پرتره ترجیح می دهند، قانع کرده و به سراغ پرتره نرفتهاند. داستانی ساخته ذهن آنها، تا از این مواجه و گفتگو با سوژه فرار کنند؛ واگرنه در درون بسیاری از آنها عکاسی پرتره انتخاب اول بوده است.
خوب حالا که اینها را شنیدید … اولین گام برای غلبه بر این ترس چیست؟
خودتان را به سوژه تحمیل نکنید. بسیاری از مشتاقان عکاسی در سالهای ابتدایی فعالیت خود، دوست دارند: در هنگام و پس از عکاسی ، کاری با سوژه نداشته باشند. از تصمیم گرفتن به جای سوژه عکاسی خود، دست بردارید؛ بگذارید او به میل خود تصمیم بگیرد و در این مسیر همراه شما باشد.
اینگونه، گفتگو با سوژه عکاسی پرتره را آغاز کنید:
” آقا / خانم من علاقه مند به عکاسی هستم و میخواستم از شما عکس بگیرم. در ضمن عکس نهایی را اگر دوست داشته باشید میتونم براتون بفرستم. ” اگر هم در سفر بودید و مشکل برقراری ارتباط کلامی با سوژه را داشتید؛ نشان دادن دوربین و یک لبخند میتواند، کار تمام جملههای بالا را انجام دهد.
به شما قول میدهم با اجرای تکنیک و گفتگوی بالا، از واکنشهای ” مردمی ” که تا امروز از آنها میترسیدید شگفت زده خواهید شد و ” بله ” های بسیاری در جواب سوال بالا دریافت خواهید کرد. اگر هم ” نه ” شنیدید، خیلی به خودتان سخت نگیرید و به سراغ سوژه بعدی بروید. به خاطر داشته باشید شما قرار نیست به جای دیگران تصمیم بگیرید!
– حالا انگار یک سوال دیگر ذهن شما را درگیر کرده است:
” از زمانی که من به سراغ سوژه بروم و با او صحبت کنم؛ دیگر بکر بودن آن لحظه ی عکاسی سوژه را از بین خواهم برد. “
” پس تکلیف خالص بودن تصویر و حفظ لحظه عکاسی، در پرتره ی سوژه چه میشود؟ “
این سوال خوبی است. اما …
این سوال هم در بسیاری از مواقع، در همان ترس روبه رو شدن با سوژههای غریبه، در عکاسی پرتره ریشه دارد!
من شخصا بر این باورم : ” بهترین عکس پرتره، که روح لحظه ای سوژه را حفظ کرده باشد، از راه برقراری ارتباط با سوژه دست یافتنی خواهد بود. ” به نظر من، با همان گام اول یعنی برقراری ارتباط و شنیدن داستان سوژه آغاز کنید، او را در عکس خود مشارکت دهید و افکار مزاحم را کنار بگذارید.
شروع به کار کنید. در همان ابتدا متوجه خواهید شد : عکسهای پرتره پاسپورتی هم که سوژه در آنها به لنز شما خیره شده است؛ چالشهای خودش را دارد. عکاسی پرتره در هر وضعیتی نیازمند تمرین و تجربه است.
گام سوم روایتگری در عکاسی پرتره:
با پرتره داستان بگوئید
داستان چیست؟ در شکل بسیار ابتدایی؛ یک داستان یعنی: روایت مجموعهای از اتفاقات متوالی.
حالا سوال سخت اینجاست … چگونه میتوان با یک فریم عکس، یک داستان تعریف کرد؟
چگونه تنها در یک عکس، میتوانیم توالی اتفاقات را به تصویر بکشیم؟
شما قطعا نمیتوانید با یک فریم عکس داستانی بسرائید؛ زیرا که داستان در جایی دیگر روایت شده است؛ در ذهن مخاطبین شما.
کارگاه جامع عکاسی پرتره
هر آنچه باید در رابطه با عکاسی پرتره بصورت حرفه بیاموزید را در این کارگاه فرا خواهید گرفت. برای اولین بار در ایران شما با حضور در یک کارگاه جامع، 24 سبک از عکاسی پرتره را آموزش خواهید دید. این کارگاه در آتلیه مجهز دیدنگار و با حضور اساتید مجرب برگزار خواهد شد.
پرتره شما تنها کافی است سکوت کند و سخنی از داستان به میان نیاورد؛ تا بیننده مشتاقانه فضاهای خالی را پر کند و باقی سکانسها را در ذهن تصویر نماید. البته که راهکارهای بسیاری در عکاسی برای به تفکر وا داشتن مخاطب وجود دارد، اما یکی از موثرترین راهها، خالی گذاشتن تصویر از اطلاعات است. خلاء اطلاعات در یک عکس میتواند، یکی از موثرترین راهکارهای داستان سرایی در عکاسی پرتره باشد. به نظر من یک تصویر پرتره خوب بیش از اینکه پاسخگو باشد، سوال خلق می کند.
با مجله دیدنگار همراه باشید تا پاسخ تمامی سوالاتتان را دریافت کنید.