باورهای اشتباه در عکاسی : 7 اشتباه رایج عکاسان آماتور

هیچ یک از ما کامل نیستیم و همه‌­مان اشتباهاتی می­‌کنیم. در حالی که بعضی از افراد ذاتا عکاسان خوبی هستند و به محض اینکه دوربین را در دستشان می‌­گیرند، عکس‌­های بی­نظیری تولید می‌­کنند، مابقی ما از چنین نعمتی ‌ بی­بهره‌­ایم. اگر تازه عکاسی را شروع کرده­‌ا‌ید، به احتمال زیاد عکس‌­های خوبی نخواهید گرفت. با این حال نباید حس بدی داشته باشید، زیرا بسیاری از تازه­‌کاران، همان اشتباهات شما را انجام می­‌دهند.

باورهای اشتباه در عکاسی

وقتی که شما به تازگی وارد دنیای عکاسی می­‌شود، مسائلی به شما آموخته می‌­شود که ممکن است همه آن‌­ها درست نباشند. در این مقاله 7 مورد از باورهای اشتباه در عکاسی که عکاسان آماتور را به اشتباه می‌­اندازند، توضیح داده خواهند شد (برای مطالعه مقاله “اشتباهات رایج در عکاسی طبیعت” اینجا کلیک کنید).

1-شما باید از پائین ­ترین ISO ممکن استفاده نمایید

در اوایل و اواسط دهه 2000، دوربین­‌های دیجیتال رایج در آغاز راه بودند و یکی از بدترین ویژگی­‌های آن­‌ها، خوب کار کردن در ISOهای بالا بود. نویز دیجیتال، در بالای ISO 400، در بسیاری از آن دوربین‌­ها، فاجعه بود. در آن زمان بود که نرم­ افزارهای کاهش نویز مثل Noise Ninja، اوج گرفتند و به دلیل همه این مسائل بود که عکاسان، بی‌تقصیر، به اشتباه آموختند که بهتر است همیشه از کمترین ISO ممکن استفاده کنند.

می­‌توان گفت که در هفت سال گذشته، مهم­ترین پیشرفتی که در دوربین‌­های دیجیتال حاصل آمده، بهبود ISO آن‌­ها بوده است. امروزه، شما می‌­توانید با ISOهای 1600، 3200، 6400، و حتی بالاتر، عکاسی نمایید. حتی نویز چشمگیر در بسیاری از دوربین­‌های دیجیتال، یک کیفیت عالی به حساب می‌­آید.

متأسفانه، یکی از باورهای اشتباه در عکاسی که بسیار رایج اما غلط است، استفاده همیشگی از ISO پائین می­‌باشد. معمولاً، در عکاسی از چشم­ اندازها با استفاده از یک سه-پایه، یا در عکاسی در استودیو، ISO پائین، بهتر است. در بقیه موارد، ISO را بالا ببرید. این کار به شما این امکان را می‌­دهد که تنظیمات ایده ­آل ­تری روی شاتر و دیافراگم اعمال نمایید و متوجه خواهید شد که کیفیت­ های تکنیکی عکس­‌های شما، واقعا بهتر از آب در می­‌آید. 

آیا فکر می­‌کنید که تمام آن عکس‌­های زیبایی که از جشن‌­های ازدواج می‌­بینید، با ISO 200 گرفته شده‌­اند؟ بسیاری از آن عکس‌­ها با ISO 3200 گرفته شده­‌اند. من شب­‌ها با دوربین Fuji X100S خودم قدم می­زنم و با ISOهای 3200 و 6400 عکاسی می­‌کنم و کیفیت عکس­‌ها، بی­نظیر است.

2-شما نیاز به یک سه-پایه دارید

برای عکاسی در شب و هوای گرگ و میش، مجهز بودن به لوازم عکاسی، بسیار اهمیت دارد. اما معمولا در طول روز، نیازی به سه-پایه نیست و حتی می‌­توان در هنگام گرگ و میش یا شب، بسته به وضعیت، بدون یک سه-پایه عکاسی کرد. این تصور غلط در عکاسی، به بارو غلط استفاده از کمترین ISO وابسته است؛ پیشرفت قابلیت ISO در دوربین­‌ها، به ما این امکان را داده است که به صورت دستی عکاسی کنیم، در غیر این صورت مجبور بودیم از سه-پایه استفاده نماییم.

کاربرد نهایی عکس شما، فاکتور تعیین کننده مهمی در استفاده از سه-پایه است. آیا عکس‌­های شما عکس‌­های مسافرتی هستند که شما در یک کتاب چاپ می­‌کنید یا عکس­‌هایی هستند که نمی­‌خواهید آن­ها را بزرگ‌تر از 12 در 18 سانتی­متر چاپ کنید؟ استفاده نکردن از سه-پایه را در نظر داشته باشید و کمر خود را از آسیب­‌ها ناشی از حمل وزن بالای سه-پایه محفوظ نمایید. در آن صورت، انرژی بیشتری خواهید داشت و عکس‌­های بهتری نیز می‌­گیرید. آیا عکس شما یک عکس 40 در 60 از یک چشم ­انداز پیش­-زمینه (foreground)، میان-زمینه (middle ground)، یا پس­زمینه در هوای گرگ و میش است؟ برای این عکس نیاز به یک سه-پایه خواهید داشت.

3-عمق کم میدان دید، عکس را بهتر می­‌کند

یکی از هیجان­ انگیزترین لحظات برای هر عکاس، وقتی است که به جای لنز f/3.5-5.6 که قبلا از آن استفاده می­کرده، برای اولین بار از یک لنز f/2.8 (یا کمتر) استفاده می­کند. امکان گرفتن پورتره­‌ها و تصاویری با بوکه زیبا، برای اولین بار، حس فوق­‌العاده‌­ای است. 

یکی دیگر از باورهای اشتباه در عکاسی این است که همه عکس‌­ها نیاز به بوکه دارند. f/2.8 باید در زمان و مکان خودش و f/16 نیز باید در زمان و مکان مناسب خودش استفاده شود. معمولا، استفاده همیشگی از لنز f/2.8، کار درستی نیست. عکس‌­هایی وجود دارند که عمق زیاد میدان دید در آن­ها ضروری است. بعضی وقت ­ها نیاز است که یک سوژه قوی داشت که به صورت شفاف از پس-زمینه‌­اش جدا شده است. این عکس­‌ها می‌­توانند زیبا باشند، اما بعضی وقت­ ها نیز پس-زمینه و عناصر پیرامونی نیز می­‌توانند به اندازه سوژه اصلی، مهم بوده و لذا باید شفاف باشند. عکاسی خود را محدود به f/2.8 نکنید. بعد از اینکه مکان سوژه اصلی خود در قاب تصویر را پیدا کردید، بررسی کنید که آیا عناصر پیرامونی را می‌­توانید به عکس اضافه کنید یا خیر. اگر نه، پس آزادید که آن­‌ها را بوکه نمایید.

4-تقدم دیافراگم همیشه بهترین حالت است

 معمولا چیزی حدود 75 درصد از عکاسان دوربین خود را در حالت تقدم دیافراگم قرار می‌­دهند. این درصد شامل آن­هایی که تنظیمات دوربین را در حالت خودکار قرار می‌­دهند، نمی­باشد. ضرورت تقدم دیافراگم، یک تصور غلط در عکاسی است.

تقدم دیافراگم زمان و مکان خودش را دارد، اما وضعیت­‌های متعددی وجود دارد که شاتر یا دستی ایده­آل هستند. زمانی که سوژه­‌ها متحرک می‌­باشند، مثل سوژه­های ورزشی، کودکان در حال دویدن، یا زمانی که می­‌خواهید عکس شما عدم وضوح ناشی از حرکت (motion blur) یا حرکت در آب (motion in water) داشته باشد، یا در هنگام عکاسی خیابانی، تقدم شاتر بهتر است. حتی بعضی وقت­‌ها در عکاسی از رویدادها، می­‌توان از تقدم شاتر، با شاتر نیم ثانیه‌­ای و از ترکیب با فلش استفاده کرد تا سوژه شما شفاف، و در عین حال، حرکت آن، مشخص باشد.

حالت دستی برای عکاسی در استودیو، روی یک سه-پایه، یا در هر وضعیتی که نورپردازی، کاملا ثابت باشد، مناسب است. ثابت بودن نورپردازی به شما این امکان را می‌­دهد که در یک میزان نوردهی را دقیقا مشخص نمایید و هیچ چیزی را به دست شانس یا سنجش نور دوربین نسپارید.

به علاوه، مهارت توجه به سرعت شاتر در عکاسانی که همیشه با تقدم دیافراگم عکاسی می­‌کنند، رشد نمی­‌کند. بنابراین، با وجود اینکه نوردهی آن­‌ها همیشه خوب­ به نظر می‌­رسد، ولی بسیاری از عکس­‌ها با سرعت بسیار پائین شاتر گرفته می­‌شوند و بنابراین، اندکی مات هستند. این مات بودن در هنگام عکاسی مشخص نیست و زمانی که عکس وارد کامپیوتر می­‌شود، مات بودن آن مشخص می­‌گردد.

5-عکس من بد است زیرا کسی آن را در اینستا لایک نکرده است

یکی دیگر از باورهای اشتباه در عکاسی قضاوت کردن عکس خود بر اساس تعداد لایک­‎های اینستاگرام است. به نظر می­‌رسد که اینستاگرام دارای یک اثر نامطلوب به شکل همگن­سازی عکاسی است. زمانی که ما عکس­‌هایمان را به اشتراک می­‌گذاریم و لایک دریافت می­‌کنیم، رفته رفته عکس‌­هایمان را براساس چگونگی واکنش مردم، قضاوت می­‌کنیم. این یک دام است. اگر ما برای خوشایند توده جامعه عکاسی کنیم، تمامی عکاسان، عکس­‌هایی مشابه خواهند گرفت. به این دلیل است که ترندهایی مثل عکس‌­های دارای طراحی بیش از حد، یا رنگ‌­های اشباع شده، که در تابلوها جلب توجه می­‌کنند، رواج یافته­‌اند.

یک عکاس خوب بودن به این معنی است که باید اندکی متفاوت باشید. شما به قضاوت مردم در رابطه با کارتان، و چیزهایی که آن‌­ها دوست دارند و چیزهایی که دوست ندارد توجه می­‌کنید، اما شما همیشه در مورد آن مردد هستید. همیشه پیش از نشان دادن عکستان به فردی دیگر، به یاد داشته باشید که چقدر عکس خودتان را دوست دارید، و آن حس را حفظ نمایید. نهایت خواسته شما، گرفتن عکس‌­های منحصر به فرد و جالب است و اجازه ندهید اینستاگرام انگیزه این کار را از شما بگیرد.

6-عکس‌­ها همیشه واقعیت را می‌­گویند

عکاسی صادقانه (بدون ژست گرفت سوژه­‌ها یا تنظیم صحنه) بسیار لذت­بخش است زیرا همیشه یک لحظه واقعی را به تصویر می‌­کشد. با این حال، فارغ از اینکه عکس‌­ها چقدر واقعی به نظر می‌­رسند، به راحتی می­‌توانند شما را منحرف کنند. این تصور غلظ در عکاسی وجود دارد که عکس‌­ها همیشه عین واقعیت ماجرا هستند. هرچه عکس­‌ها واقعیت را بهتر تحریف کنند، افراد بیشتری، واقعی ­بودن آن را باور می­‌کنند.

ترجیحات هر عکاس می‌­توانند در عکس­‌هایش بدرخشند. می­‌توان در حالاتی از افراد عکس گرفت که کاملا در تضاد با حالت طبیعی شخصیتی آن­‌ها است و هیچ کس متوجه نخواهد شد. به علاوه، عکاسان همیشه در حال این بازی هستند که چه چیزی را در عکسشان جای دهند و چه چیزی را جای ندهند. شما خبر ندارید که در اطراف دوربین چه چیزی در حال رخ دادن است و معمولا با چیزی که شما تصور می­‌کنید، کاملا متفاوت است.

عکس­‌ها می­‌توانند دروغ بگویند، آن­‌ها می‌­توانند واقعیت را پنهان کنند، یا می‌­توانند گمراه کننده باشند. به خاطر داشتن این مسئله، بسیار مهم است. درک این موضوع به شما کمک می‌­کند که ماهیت چیزی را که از آن عکس می­گیرید، بشناسید، اما به شما این اجازه را نیز می­دهد که با این ایده بازی نمایید تا عکس‌های جالب ­تری بگیرید.

7-برای اینکه یک عکس خوب باشد، باید از نظر تکنیکی عالی باشد

از باورهای اشتباه در عکاسی می‌­توان به ضرورت کیفیت تکنیکی عکس نیز اشاره کرد. یکی از جنبه­‌های قابل توجه در بسیاری از عکس‌­های قدیمی، فقدان کیفیت تکنیکی در مقایسه با استانداردهای امروزی است. این مسئله معمولا به دلیل فناوری ضعیف دوربین­‌های قدیمی مورد استفاده، می­‌باشد. امروزه، ما گزینه­‌ها و امکانات بسیار متعددی داریم.

با این حال، چیزی که در بسیاری از این عکس‌­ها جلب توجه می­­کند این است که با وجود نقص­‌های تکنیکی، زیبا، جالب، و خیره­‌کننده هستند. برای مثال می­توان به کارهای کارتیه-برسون (Cartier-Bresson)، دایسنو (Doissneau)، و استیگلیتز (Stieglitz) اشاره نمود (برای دیدن عکاس‌­هایی از عکاسان مشهور تاریخ رو این لینک کلیک کنید).  

نور، شفافیت، ترکیب ­بندی، و کیفیت عکس بسیار مهم هستند، ولی برای گرفتن یک عکس عالی، نیازی نیست که ای پارامترها در بهترین وضعیت خودشان باشند. بعضی از عکس‌­ها دارای نقص‌­های چشمگیری هستند ولی با این حال، شگفت­‌انگیز می‌­باشند. یاد بگیرید که چگونه یک عکس جالب بگیرید و هر عکسی را که به اندازه کافی شفاف نیست، حذف نکنید. بعضی وقت­‌ها یک عکس دارای نوردهی زیاد یا نوردهی کم، عالی از آب در می‌­آید. گاهی اوقات، یک ترکیب­ بندی نادرست، تمام چیزی است که یک عکس نیاز دارد. نگاه کردن به عکس با بزرگنمایی 100 % یا بیشتر (pixel peeping) برای تمرین دادن چشمتان مهم است، اما شما می­‌توانید بعضی وقت­‌ها این کار را به میزان زیادی انجام دهید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1
شروع به تایپ کردن برای دیدن پستهایی که دنبال آن هستید.