اشکال، الگوها، بافتها و خطوط در عکاسی : با کمی صبر و تمرین تصاویر بی نظیری را ثبت کنید !
تکنیک هااشکال، الگوها، بافتها و خطوط ، همه اجزای اصلی یک تصویر و جزئی جدایی ناپذیر از عکاسی هستند. آنها تقریباً در هر موضوعی وجود دارند. نکتهی اصلی این است که چگونه می توانید آنها را در عکسهای خود به یکدیگر مرتبط کنید. به طور خلاصه، هر یک از موارد فوق میتواند جداگانه در تصویر به کار برود و به شخصیت اصلی یک عکس تبدیل شود. آنها را میتوان از سطح زمین، از بالا یا پایین پایین عکس گرفت. میتوان در نور شدید یا در شرایط بارانی پیدا کرد. فصول مختلف هیچ اولویتی را نشان نمیدهند که پتانسیل بیشتری را فراهم میآورد. چه تابستان باشد یا زمستان، روز باشد یا شب، تصاویر با الگوها، بافتها، اشکال و خطوط در هر نقطه ایجاد میشوند.
اشکال نقش بسیار مهمی در شناسایی اشیاء در زندگی روزمره دارند. شباهت یک درخت خفته در زمستان یا طرح کلی گلههای غاز در هنگام غروب آفتاب، نیازی به توضیحی در مورد وضعیت آنها ندارد. طرح کلی یک فیل یا درخت بید که در نور صبح زود غرق میشوند، هر دو شکل متمایزی دارند. اگر موضوع نمادین و جهانی است، شکل آن را در یک تصویر ادغام کنید. نور زودهنگام و دیر هنگام باعث درخشش آنها میشود. از آنها در مقابل پسزمینهی یک آسمان طوفانی روشن یا در هنگام غروب رنگارنگ آفتاب عکاسی کنید تا شباهتهایی داشته باشند. از ادغام یا حواس پرتی پسزمینه نیز بهتر است آگاه باشید و آنها را از ترکیبهای خود حذف کنید.
پیشنهاد نویسنده : تکنیک عکاسی از عقابهای ماهیگیر : عقابها را در لحظهی طلایی شکار کنید !
الگوهای خود را به روشهای مختلفی نشان بدهید. آنها میتوانند ریتمیک، هماهنگ، روان یا تصادفی باشند. الگوهای موجود در طبیعت و یا از انسانها ساخته میشوند. آنها میتوانند از طریق رنگ یا ساختار تشکیل شوند. صرف نظر از اینکه چگونه آنها را تصور میکنید، با مطالعهای دقیق از پیش از آن و با چشمهای خودتان، میتوانید ترکیباتی با نظم و ترتیب درست داشته باشید.
وقتی عناصر تشکیل دهندهی یک تصویر یکپارچه شوند، الگوها میتوانند هماهنگ باشند. موارد مختلف لازم نیست که دقیقاً کپی از یکدیگر باشند، اما باید با هم مخلوط شوند. بیابانهای ترک خورده، مزارع گل و سایههای تنهی درخت روی برف سفید نمونههای بسیار خوبی برای این موضوع هستند. هنگامی که یک الگو را جستجو میکنید، به دنبال ترکیبی باشید که یک عنصر واحد از آن را تجزیه کند، اما هنوز در ماهیت آن تداخلی نداشته باشد. این یک نقطهی کانونی برای چشم ایجاد میکند و همزمان باعث میشود تصویرتان قویتر باشد.
بافت در همه جای طبیعت هست. از ساختارهای رگهای مانند برگ تا ابرهای کومولوس که آسمان را پوشاندهاند، سعی کنید آنچه را که هست، متفاوت و متمایز از سایر چشمها ببینید. برای کمک به اینکه چشم خود را آموزش بدهید متمایز به جهان اطرافش نگاه کند، از میان یک جنگل، حیاط خلوت خود یا نزدیکترین پارک محلی قدم بزنید، اما نه مثل همیشه، اینبار با دقت بیشتری به هر جسم نگاه کنید. این یک افرای غول پیکر یا چند دانه چمن است، سطح جزئیتری از چیزهای اطرافتان را مطالعه کنید.
چه چیزی باعث میشود یک عکس خوب از بافتهای مناسبی برخوردار باشد ؟ اگر میخواهید به یک تصویر خارقالعاده و متمایز برسید، باید آن را لمس کنید و ببینید چه احساسی دارد، تصویری که میخواهید ثبت کنید مستحق آن است که توسط شما به خوبی شناخته شود. اگر تصویر شما را وادار میکند به صفاتی مانند خشن، نرم، برآمده یا ترک خورده فکر کنید، سزاوار شناخت آن است. بافت در موضوعاتی به بهترین نحو نشان داده میشود که نور شدیدی به شکل مورب از بالای آن بتابد و سایهها و برجستههایی را در تصویر ایجاد کند. طلوع و غروب خورشید بهترین زمانها در طول روز برای انجام این کار هستند. در هنگام ظهر که آفتاب طلوع میکند، نور بسیار صاف و نرم است. هیچ ابعادی در سطح یک جسم ظاهر نمیشود.
پیشنهاد نویسنده : چرا استفاده از مقیاس در عکاسی طبیعت بسیار مهم است ؟
خطوط موجود در یک عکس به حس عمق، حرکت و ریتم آن کمک میکنند. خطوط و جهت جریان آنها تأثیر روانی بر بیننده دارند. خطوط افقی حس صلح و آرامش را به ذهن شما القا میکنند. وقتی افراد میخوابند نیز اگر توجه داشته باشید در وضعیت افقی قرار دارند و همین باعث آرامش آنها است.
خطوط عمودی نمادی از قدرت، استقامت و تسلط هستند. بیان نگاه به بزرگان نشانگر اقتدار و کنترل است. در نتیجه، افراد با خطوط عمودی همین کار را انجام میدهند. درختان و کوهها موضوعات بسیار خوبی برای به تصویر کشیدن این حس تسلط در تصویر هستند. وقتی مردم قد بلند نیز ایستادهاند، غرور خود را در واقع نشان میدهند. حیوانات نیز خود را به صورت عمودی بالا میبرند، البته این کار در هر گونه ممکن است متفاوت باشد، اما در مجموع این کار برای نشان دادن قدرت و تسلط در برابر شکارچیان است.
خطوط مورب سرعت، حرکت و حس عمل را به بیننده منتقل میکنند. اگر به دنبال ایجاد حسی انتزاعی در تصویرتان هستید، دوربین را با زاویهی 45 درجه شیب دهید تا حاکی از حرکت موضوعی باشد. خطوط منحنی، لطافت و زیبایی یک موضوع را نیز نشان میدهند. تپههای ماسهای نمونهای بسیار عالی برای به تصویر کشیدن این حس در تصویر هستند، یکی از نمادهای زیبایی و لطافت در طبیعت.
یک جریان منحنی در تصویر میتواند طولانی و کشیده یا کوتاه و سریع باشد. هرچه وسعت آن بیشتر و گستردهتر باشد، حسی که منتقل میکند بیصداتر و آرامتر خواهد بود. خطوط همگرا نیز میتوانند توجه بیننده را به سمت یک نقطهی کانونی در تصویر متمایل کنند. هرگاه خطوط موازی در نهایت به افق میرسند، توهم همگرایی نتیجهی کار شما خواهد شد. مسیرهای ریلی و جادهها که هر یک از آنها از زاویهی کمی استفاده میکنند، نمونههای کلاسیکی برای این موضوع هستند.
پیشنهاد نویسنده : فاصله کانونی لنز در عکاسی چیست و چه تاثیری دارد ؟
امیدوارم مقالهی ” اشکال، الگوها، بافتها و خطوط در عکاسی : با کمی صبر و تمرین تصاویر بی نظیری را ثبت کنید ! “ برایتان مفید بوده باشد. نظرات و پیشنهادات خود را با ما در میان بگذارید. همچنین اگر پرسشی وجود داشت، آن را در بخش نظرات همین پست مطرح کنید تا پاسخ دهم. موفق باشید !